آمار مطالب
آمار کاربران
کاربران آنلاین
آمار بازدید
عازم يک سفرم ، سفری دور به جايی نزديک
سفری از خود من تا به خودم
مدتی هست نگاهم به تماشای خداست
و اميدم به خداوندی اوست …
چو وا نمی کنی گره ای ، خود گره مباش
ابرو گشاده باش ، اگر دستت گشاده نیست
دخترک گریه میکرد...
پرسیدم اتفاقی افتاده؟!
گفت: "طلبکار اومده بود خونمون. هر چی گریه کردم که یکم دیگه به بابام مهلت بده گفت نه! منم ناراحت شدم و فحشش دادم! اونم گفت پدرتو درمیارم!" بعدش با مامور اومدن بابامو بردن بازداشتگاه
موهایش را نوازش کردم و گفتم:
نگران نباش خانوم کوچولو،
پدرتو درمیارم !!!
صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 190 صفحه بعد
عضو شوید
عضویت سریع